عکس از روزبه نوید
سیاوش کسرایی
از مجموعه شعر با دماوند خاموش
۵ اسفند ۱۳۰۵ - ۱۹ بهمن ۱۳۷۴
• ستمی آوردند
• - سخت!
• ای دوست به چشم من و تو
• که ز آیینه بسی نقش پذیرا تر بود.،
• چشم بندی کردند
• آسمان را به زمین آوردند
• و زمین را چون مرغ
• به هوا پر دادند.
• چشم بندی کردند
• و در این معرکه، ما
• هر چه را دیگر چیزی دیدیم
• هر چه را دیگر چیزی خواندیم
• راست گفتیم، ولی راست نیامد به درست.
• از سراشیبی این گردنه لغزنده
• کور رهیاب - که از دست و دل خویش مدد می گیرد -
• به سلامت بگذشت
• و تو و من، ای جان
• اندر امید آن آتش افروختنی بر سر کوه
• در تک تاریک دره ی هول
• بینوا تر ماندیم.
• شب جادو را دیدی به سمندش، که از این خطه گذشت
• و گیاه و گل این واحه به نعلش کوبید
• خیز و اکنون که به دشت
• صبح شبنم زده ای می دمد از دورادور
• بار دیگر با من
• این جهان را بر چشم اندازی شسته، ببین
• و ببین
• این گل تازه که در پنجره ام می شکفد، خواب آلود.
ویرایش از تارنمای سیاوش کسرایی
پایان
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر